ای کاش..(جمعه 86 شهریور 16 ساعت 2:0 صبح )
ای کاش گذر می کرد مهتاب
از کنار این کلبه ی تاریک
از شهر قشنگ آرزو ها
می آمد از این روزن باریک
ای کاش کبوتر سفیدم
از شهر دلم سفر نمی کرد
با رفتن خود شهر دلم را
تبدیل به شهر غم نمی کرد
ای کاش که در باغچه من
یک شاخه گل اقاقیا بود
در غمکده این دل خسته
بوی گل و عطر آن رها بود
ای کاش که تنهایی و غربت
در قلب کسی اثر نمی کرد
از ساحل مهر و لطف و رحمت
دیوانه دلی گذر نمی کرد
ای کاش که باغ آرزو ها
پر می شد از آواز قناری
با خواندن آواز قشنگش
می ساخت ترانه رهایی
لیست کل یادداشت های وبلاگ?